یه قُلُپ فلسفـــــه...

من همان قاصدکم که گاهی گذران از خیالت میگذرم...

یه قُلُپ فلسفـــــه...

من همان قاصدکم که گاهی گذران از خیالت میگذرم...

درباره بلاگ


در من ، فریاد های درختی ست،
خسته از میوه های تکراری...
(گروس عبدالملکیان)

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۲۸

کتاب سپید


گاهی وقت‌ها بر اساس تجربه، به پیش‌بینیِ خوش‌بینانه، مبتلا می‌شوی. ابتلا به اتفاقی که ممکن است توی ذوقت بزند، اما آن اولین تجربه‌ی خوب، آنقدر قوی هست که دلسردت نکند. پیرو علاقه‌ی ناگهانی و عمیقم به دیار شرق دور و مخصوصا کره‌ی جنوبی، دلم خواست سرم را از پنجره‎ی ادبیاتشان بیرون کنم و نفسی بکشم، ببینم فصل، فصلِ چه شکوفه‌ای ست! این شد که اولین نفسم از آن پنجره، سالمونی که جسارت ورزید و بالاتر پرید شد. بی‌نظیر بود. بی اندازه فراموش نشدنی.

مشتاق عمیق تر نفس کشیدن شدم. و کشیدم. درختان از پشت آن پنجره هنوز هم سبز بودند، اما شکوفه ها را باد برده بود. کتاب سپید از هان کانگ دومین تجربه ی من شد. کتابی که نمیتوانم به آن بگویم کتاب. نه که مشتی چرندیات باشد، نه، البته که نه، ولی شاید بشود به آن گفت؛ مجموعه یادداشت.

چیزی بود شبیه کپشن های عمیق صفحه های مجازی مان، که زیبا هستند و خواندنی، قابل تامل و متوقف کننده ی زمان اما کوتاه، فانی و با ماندگاری کم. این شد که خورد توی ذوقم. و دلم گرفت برای جای خالی زیاد صفحات که انگار در سکوت می‌گریستند. اما باز هم از هان گانگ کتاب خریدم. این یکی را خوب چک کردم. رمان است و جایزه گرفته. 


من علاقه ام را خوب میشناسم، دوستش دارم، و میدانم گاهی قرار است در مسیرش متعجب و دل‌زده شوم، اما این من از جلو رفتن نباید بایستد. و نمی ایستد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی