یه قُلُپ فلسفـــــه...

من همان قاصدکم که گاهی گذران از خیالت میگذرم...

یه قُلُپ فلسفـــــه...

من همان قاصدکم که گاهی گذران از خیالت میگذرم...

درباره بلاگ


در من ، فریاد های درختی ست،
خسته از میوه های تکراری...
(گروس عبدالملکیان)

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

آخرین پست من تقریبا یک سال پیش بود. امروز ده خرداد سال نود و هفته و اعتراف میکنم همیشه یه گوشه ذهنم دلم برای اینجا می‌تپیده. الان ساعت دو دقیقه مونده به چهار عصره و پانزدهمین روز از ماه رمضانه. هوا بارونی و رعد و برقیه همونجور که من عاشقشم. وبلاگگی رو که داخلش برای عموم که بهش میگم بابالنگ دراز نامهه مینوشتم رو گم کردم و هرچی هم اسم سردرش رو میزنم اصلا گوگل بالا نمیاد معلوم نیست چه کردن با نت عزیز ما.

هنوزم دوستش دارم قریب به شش ساله. و هر چند وقت یه بار اتفاقی میوفته که حس میکنم از دستش دادم. دیشب هم این اتفاق افتاد ولی  حسی که داشتم مثل دفعه های قبل نبود. من فرو نریختم و فقط شونه بالا انداختم و آهنگ گروه خواننده ی کره ای که اسمش اکسو هستش رو پلی کردم. بعد سحر و وقت نماز صبح و درست وسط قنوت اسمشو اووردم و سراغشو گرفتم و تکلیف خواستم ! بعدشم خواب دیدم که به چشم دنبالش میگردم و یهو میاد و رو زمین دایره میکشه که این من و اونم تویی من دنبال توام و تو دنبال منی واسه همینه که نمیرسیم هی.

که منم زدم زیر گریه و گفتمش خب پس وایمیستم به صبوری تا که برسی و بعدشم تنگ درآغوشش گرفتم چشمام وا شد رو واقعیت! حالا تعبیرش چیه و ربطش به غرش الان آسمون چیه و اینکه بازم دو ساعت پیش براش دکلمه شمس لنگرودی فرستادم و بازم هیچی نگفت رو نمیدونم! فقط میدونم حالم خوبه و انرژی اینو دارم که کارای خوب و خفنی انجام بدم و یواشکی بازم حواسم پرتش باشه!!

میخواستم برم تو اینستاگرام و کانال تلگرامم چهار تا متن بیارم اینجا که یعنی آره ماهم بله که نشد همه چی فیلتره و تو نمیتونی آدمی رو که دو دقیقه پیش یه جا دیگه بودی کپی پیست کنی اینجا و پس شد آنچه شد.

الانم دلم میخواد برم زیر این بارون خیس شم. دلم نمیخواد رنگ گرفته و تاریک از پر ابر بودن آسمون باز بشه و فقط چتر اون باشه که یهو بیاد بالای سرم چتری که همیشه زیرش که وایسادم بر من باریده و بگمش که هنوز باران های بسیاری رو بر من چتر نگرفته ای و نذارم که باز مثل همیشه خیال رفتن کنه!

بعدِ از الان هم میخوام برم بشینم سر پروژه و داکیومنت درس دانشگام که دوروز سرش وقت دارم و اینطور که پیداست حجم اضافی اینترنت این ماه هم سوخت میشه چون که سایت دانلود سریال باز میشه و لینک دانلودش باز نمیشه. 

الان اون یه جاییه که داره برای بقیه یه حرفایی میزنه و بقیه از اینکه نشستن پای حرفاش خوشحالن و ذوق دارن و شاید اصلا صدای رعد و برق رو نشنوه و هیچ وقتم نفهمه یخرده دور تر از اونجایی که اونه یه من هست که داره به این فکر میکنه که خدا کنه که جای موتور با ماشین رفته باشه.

تهش اگر هیچی باشه که خب یه روزایی بوده که پر از یه چیزایی بودن. واسه همون روزا و اون چیزا ممنونم.

مینا میگفت دوست داشتن هر سرانجامی داشته باشه خیره تو زندگی هر کس.

و من همیشه میگم دوست داشتن اتفاقی نیستش که همه آدما بتونن تجربه ش کنن.

الهام اسماعیلی