محکم در آغوشم بگیر
آنجا که عصبانیت و پرخاش او را در آغوش میکشی و در این حریم آغوش میگذاری هرآنچه که آزارش داده بگوید، همه آن احساساتی که هر روز به خودش گفته است بچهگانه و بیاهمیت است و در دلش پنهان کرده و کپک زده است را بازگو میکند، دلیل این نافرمی و طاقتفرسا شدن رابطه را میفهمی.
گاهی حتی اگر همدیگر را بلد باشیم، چگونه از آنچه که احساسش میکنیم، صحبت کردن را یاد نداریم و طوری میگوییم و درخواست کمک میکنیم و میخواهیم از طرف عشقمان دیده شویم که او با سوتفاهم هرچه تمامتر توهین به شخصیت خودش تلقی میکند و دعوا بالا میگیرد.
دعوایی که از سر ناآشنا بودن به مراحل گفتوگو و دستور زبان آن است.
کتاب را در اپلیکیشن طاقچه خواندم و برای من خیلی سخت گذشت چون که خواندن کتاب روانشناسی سلیقهام نیست. اما مطالب جالب و قابل تاملی دربرداشت و از نظر من نه یک راه قطعی و تضمینی بلکه یک شمع کوچک برای پیدا کردن کلیدپریز برق در تاریکی است چرا که ناسلامتی جامعه خیلی وقت است که پیشرفتهای زیادی کرده است!
محکم در آغوشم بگیر
نوشته دکتر سوجانسن
ترجمه سمانه پرهیزکاری
انتشارات میلکان