وقتی در قلبت عشق به نوشتن جوانه بزند، دلت میخواهد سرک بکشی در ذهن همه نویسنده هایی که دوستشان داری و همیشه گوشه ای از قصه هایشان به تماشا ایستاده ای . حالا امکانی فراهم شده است که خارج از فضای قصه و داستان و روایت، یک راست و بی ابهام با فضای فکری و حتی رویاها و خوابها و دلنوشته های روزانه ی کسی که خوب مینویسد، آشنا شوی. امکانی در قالب یک کتاب برای اینکه نون نوشتن یک نویسنده را در میانه تفکراتش دریابی و با نون نوشتن های خودت مقایسه کنی...
محمود دولت آبادی نویسنده رمان بلندبالا و خوش آوازه کلیدر و رمان جای خالی سلوچ و رمان ها و قصه ها و یادداشت های دیگر، در نون نوشتن از کتابهایش، از سختی هایی که در زندگی شخصی متحمل شده است و از ایدئولوژی های خود میگوید . از خوابهایی که در فضای رمان هایش میبیند از احساساتش، یاس ها و امید هایش...سفره های هفت سین و سال نو و خانواده اش و نامردمی هایی که در حق خودش و هنرش شده است میگوید.
باید کتاب خوان حرفه ای باشید و حداقل یکی از آثار دولت آبادی را خوانده باشید و البته نسبت به فضای نویسندگی کنجکاو باشید تا بتوانید نون نوشتن را دریابید و حسش کنید و یادش بگیرید:)
نشر چشمه
216 صفحه
آنچه در این گاهی نوشتنها آمده است در مسیر مدتی پانزده-شانزده ساله نوشته شده و هیچ کوششی به جهت تغییر یا تحریف آن چه اندیشیده و نوشتهام انجام نگرفته. خواسته ام هرآنچه در هرهنگام یادداشت کرده ام بیاید، از آنکه خود بدانم در چهگاه چه میاندیشیدهام و شما نیز اگر خواستید بدانید!
دولت آبادی ۱۵ مهرماه ۱۳۸۸
فکر میکنم هنرمند باید بتواند در هر لحظه از زنگی خود، سه حالت عمدهی انسانی را در خود فراهم داشته باشد. یعنی در آنِ واحد، باور کودکانه، سرشاری و شوق جوانسرانه، تامل و بردباری پیرانهسر را در یک جا در خود داشته باشد تا بتواند متاثر بشود مثل یک کودک؛ عاشق و برانگیخته بشود مثل یک جوان؛ و در تامل و بردباری زندگی را و مسائل آن را بکاود و کار خود را بسنجد و بیازماید، مثل یک انسان پخته و دوراندیش.
:)