اتوبوسی به نام هوس
اتوبوسی به نام هوس، نمایشنامه ای است که شاهکار تنسی ویلیامز است که جوایز متعدد ادبی هم گرفته است. این نمایشنامه ، داستان دو خواهر را روایت میکند . استلا دارای زندگی مشترک و بلانش مجرد است و به تازگی با اتوبوس سفر کرده و به خانواده ی کوچک استلا پیوسته است. استانلی، همسر استلا ، به رفتار ها و چرایی آمدن بلانش مشکوک است و مدام با استلا درهمین مورد بحث میکند و در آخر خودش هم سوار اتوبوسی می شود که بلانش با آن به نزد خواهرش آمده بود.
نمایشنامه، مثل سیل سیال زندگی ، با نقش های خود، تخیل و اندیشه را بازی می دهد برای رسیدن به مقصد دریافت حقیقت. حقیقتی که در زیر سایه های پوشالی رفتارهای مصلحت اندیشانه پنهان شده اما پنهان نخواهد ماند.
آدمها برای زندگی، محتاج مرکبی هستند تا سوار بر آن ، جریان زندگی را بپیمایند و عده ای هم مسافر اتوبوسی هستند که نامش هوس است!
#الهام
اتوبوسی به نام هوس نمایشنامه معروفی است از تنسی ویلیامز، نمایشنامه نویس بزرگ آمریکایی که در سال ۱۹۴۷ نوشته شد. نمایشنامهای که ویلیامز به خاطر آن، جایزه پولیتزر سال ۱۹۴۸ را دریافت کرد. از روی این نمایشنامه چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی ساخته شده است. مشهورترین آن فیلمی به همین نام به کارگردانی “الیا کازان” است که “ویویان لی” بخاطر بازی در این فیلم جایزه اسکار گرفت. موضوع نمایشنامه و شخصیتهای آن در دهه پنجاه در جامعه آمریکا، غیرمتعارف و سنتشکنانه بود و کازان به کمک تنسی ویلیامز که خود فیلمنامه آن را نوشته بود، تلاش زیادی کرد تا آن را تا حد ممکن تعدیل کرده و با معیارهای اخلاقی سینمای هالیوود تطبیق دهد. از جمله موضوع همجنسگرایی یکی از کاراکترها که به کلی از فیلمنامه حذف شد.
تنسی ویلیامز زاده میسیسیپی است و فضای میسیسیپی و جنوب آمریکا که آکنده از الکل، رابطه جنسی و شهوت است بر آثار او سایه انداخته است. او همانند بسیاری از کاراکترهایش، در مصرف الکل زیاده روی میکرد و سرانجام نیز به خاطر افراط در آن در سال ۱۹۸۳ درگذشت.
“اتوبوسی به نام هوس”، بر محور سه شخصیت اصلی استلا، استنلی و بلانش بنا شده. بلانش، زن تنها و درماندهای است که برای دیدار خواهرش استلا به نیواورلئان میرود. استلا که در آستانه بچهدار شدن است، شوهری دارد که قلدر، لاتمنش و بیبند و بار است. او هر شب دوستانش را در خانه جمع کرده و آنجا را به قمارخانه تبدیل کرده است. زمانی که استلا برای زایمان به بیمارستان میرود، استنلی از فرصت استفاده کرده و به بلانش که تنها در خانه مانده، تجاوز میکند.